نيكانيكا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره
كيانكيان، تا این لحظه: 10 سال و 3 روز سن داره

زندگي مامان و بابا

یارب نظر تو برنگردد ...

بازم یه ماه دیگه

1391/5/1 15:43
نویسنده : مامان
387 بازدید
اشتراک گذاری

اولين روز هر ماه جديد يعني ماهگرد تولد تو شکوفه گيلاس مامان ... امروز بيست و شش ماه از تولدت ميگذره دلبندم، بيست و شش ماه به سرعت برق، به سرعت باد ...
امروز دومين روز از ماه مبارک هم هست، ماهي که بند بند وجودت توي دلم شکل گرفت و من بيخبر بودم ...
کي فکرش رو مي کردم که امروز اين تمشک کوچولوي من توي ماه مبارک با دستاي کوچولوش بخواد خوراکي دهنم بذاره و وقتي براش توضيح ميدم که تا افطار بايد صبر کنم بپرسه "چند ساعت مونده" و براي لحظه ي افطار مدام عقربه هاي ساعت رو نگاه بکنه و بپرسه "مامان، شده؟"

نازنينم اين روزا بيشتر سي دي کلاه قرمزي رو نگاه مي کني که بيشتر ديالوگ هاش رو حفظي، وقتي براي بابا اين شعر رو ميخوني تو چشماش شادي واقعي رو ميشه ديد ...
"آقاي رارنده
پاتو بذار رو دنده(ماشين بچم دنده پاييه ديگه)
ميخوام برم به تهرون
ميخوام برم تیلويزيون
من بشم همکار مجري
ميگيم و ميخنديم و شاديم و خر خوش
واسه بچه ها داريم برنامه خوش "
بابا اولين بار که شنيد ريسه ميرفت و مي گفت بابايي واقعاً هم ماها خر خوشيم، آخه اين کلمه رو يه جوري با شيطنت ميگي انگاري خودت حواست هست ...

تکيه کلام پسرخاله رو هم خيلي ميگي " چي گفتي؟" ...

دلبند مهربونم می دونی خیلی دوستت دارم؟ مگه چیه؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان سورنا
2 مرداد 91 10:34
دوست جون خیلی پست خوبی بود و خیلی روحیه گرفتم با این حال خرابم که میدونی چرا!!!!!ممونم.
راستش اگه مثل قبل بود الان چشمام از حدقه می زد بیرون که نیکا چطور این شعر رو یاد گرفته..اما الان که سورنا هم البته نه به اندازه نیکا و کمتر می تونه شعر بخونه یا حفظ کنه فقط می تونم حس تو و باباش رو بفهمم.راستش بابای سورنا هم که خیلی ادم احساساتی نیست با شعر خوندن سورنا و مخصوصا حسنی خیلی احساساتی میشه.....


ممنونم سمیه جون، خدا کنه همیشه شاد و سرحال باشی
سورنا عوضش توی استقلال خیلی خیلی از نیکا جلوتره
من خیلی شادی باباها رو از کارای بچه هاشون دوست دارم ...
ببوس سورنای گلم رو
مامان مهراد
3 مرداد 91 9:26
بيست و شش ماهگيت مبارك نيكا جون

مثل هميشه باهوشي عزيزم...........چه شعر خوشگلي مي خوني و دل بابايي رو مي بري

چيه مگه ؟ خوكشله ديگه


ممنونم خاله میترا
ممنونم میترا جون که به نیکا همیشه لطف داری، مهراد گلم رو ببوس
مریم مامان باران
6 مرداد 91 16:29
عزیزم با این شعر خوندنت..........خوب همه رو دیوونه خودت میکنیا..........

چه مزه ای میده یه وروجک فسقلی مراقبت باشه ها نه؟؟


مرسی که اینهمه به نیکا لطف داری
آره خیلی مزه میده، فکر کنم باران هم خیلی هوای تو رو داره ...
بوس بوس