عروسک تازه
از اول خرداد ساعت کاریم برگشته به زمان دو سال پیش، یعنی یک ساعت مرخصی شیر حذف شده، گرچه خیلی روزها توی این دو سال این اتفاق میفتاد که اون یک ساعت مرخصیم رو مجبور بودم بمونم و کارام رو انجام بدم اما حالا که دیگه نیست دلم براش تنگ شده، ولی خداییش کاش یه روزی مدیرامون بفهمن که اونهمه هزینه ای که بابت موندن کارمندا بعد از ساعت دو متقبل میشن خیلی بیشتر از بازدهی اوناست، بگذریم ...
بعد از پست جشن تولد دوسالگیت فرصت نشد پستی بذارم تا امروز، این دو تا عکس رو روز بعد از جشنت با عروسکی که کادوی من بود گرفتی و تا دست میگیریش یاد باران می کنی و میگی "باران صداشو دوس نداره " (آخه مشابه همین رو به باران دادم که از آهنگش خوشش نیومد، یعنی یادم رفته بود باران از عروسکای موزیکال خوشش نمیاد وگرنه یکی دیگه براش میگرفتم)
دختر نازم از لحظه لحظه بودنت لذت میبرم ...