نيكانيكا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره
كيانكيان، تا این لحظه: 10 سال و 3 روز سن داره

زندگي مامان و بابا

یارب نظر تو برنگردد ...

زمستان

1390/10/4 9:50
نویسنده : مامان
460 بازدید
اشتراک گذاری

چهار روز از اولين ماه آخرين فصل دومين سال زندگيت گذشته ...
يه زمستون كه هنوز خبري از برف و باروني كه هميشه باهاش بود نيست؛ خدا كنه زمستوناي زندگيت مثل زمستونايي كه ما تو بچگي داشتيم پر از بارش رحمت خداوند باشه عزيز دلم ...
مثل بچگي هاي ما كه يه آدم برفي مي ساختيم و شال و كلاه خودمون رو دورش مي كرديم و با دماغايي كه از سرما قرمز شده بود اطرافش مي چرخيديم و هورا مي كشيديم، دستكشامون خيس ميشد و اون زير دستامون يخ ميزد اما انگار متوجه نميشديم اونقدر كه ذوق زده ميشديم توي روزهاي برفي ...
مامان يه آش رشته خوشمزه درست مي كرد و توي اتاقي كه اصلا به گرمي اتاقاي الان نبود آش رشته رو هورت مي كشيديم و دونه هاي سفيد برف رو كه ريز ريز روي تيغه ديوار و شاخه هاي درختا مي نشست نگاه مي كرديم و ته دل با  همه وجود دعا ميكرديم بازم برف بياد، زياد بياد كه بازم تعطيلمون كنن و ما باز هم برف بازي كنيم و باز خوش بگذرونيم ...
اگه بابا اجازه ميداد براي پارو كردن برفها همراهش مي شديم و مثلا يعني ما هم مي خوايم كمك كنيم، ميون غر و لندهاي مامان از دست بابا كه هميشگي بود، جيم ميزديم و چكمه هاي پلاستيكي مون رو(مال من سبز بود) مي پوشيديم و مي دويديم سمت حياطي كه جز جاي كفش ها و چكمه هامون همه جاش سفيد و دست نخورده بود ...
راستي خيلي يادم مياد كه مامان برفهاي تميز رو بر مي داشت و برامون برف و شيره درست مي كرد كه خيلي خوشمزه تر از يخ در بهشت هاي الان بود ...
زمستونا حواسمون به پرنده ها بود كه بي غذا نمونن، الانم شما نازگل مامان نه تنها حواست به پرنده هاست بلكه ياد پيشي ها هم هستي و هميشه مي گي مامان نون بريزيم برا پيشي، مخصوصا وقتي ميريم نونوايي براي اون پيشي كه هميشه دم دكّون قصابي كز كرده، نون ميريزيم تا توي دلش فكر كنه يه تيكه گوشت گوسفنديه و به دندون بكشدش!
اگه ني ني بي كلاه ببيني تو خيابون دلت مي سوزه و ميگي ني ني گنايه(گناه داره)، سردشه، ني ني بپوش، قربون اون دل مهربونت برم من ...
خدا كنه زمستون هاي زندگيت دلت مثل نفسات گرم گرم باشه نفسكم، اگه دستات سرد باشه خرجش يه دستكشه كه اگه زنده باشم بافتنش دو ساعت وقت بيشتر نميخواد نازنينم
اين عكس زمستوني رو هم بهار امسال گرفتي

بيست و يكم خرداد ماه سال نود


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان سورنا
5 دی 90 16:06
نیکا جون یلدات مبارک و امیدوارم مثل مامانت همیشه از روزهای قشنگ یلدا و زمستون لذت ببری.این عکستم خیلی ناز شده.انگار خیلی بزرگ و خانم شدی.


ممنونم خاله جون، اون عكسه آخه يه كمي آدمش سايز من نبوده و صورتش فقط ماله منه به همين دليل بزرگتر شدم...
مامان بیتا
19 دی 90 12:14
نیکای عزیز انشالا همیشه دلت گرم و قوی باشه دختر خوب و مهربون. چه عکس خوشگلی شده این عکس.


ممنونم مامان بيتا گلی عزیز