نيكانيكا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
كيانكيان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

زندگي مامان و بابا

یارب نظر تو برنگردد ...

حيف كه عمه نداري ...

1390/6/23 12:10
نویسنده : مامان
371 بازدید
اشتراک گذاری


ديشب براي ديدن مهموناي مامان جون پري رفتيم خونه بابا رضا، قرار بود شب قبلش بريم اما خوب جور نشد براي اينكه شما عسلك مامان از وقتي از خونه مامان جون برگشتي نخوابيدي و ساعت 8 ديگه بيهوش شدي چون سرما خورده هم بودي و ديگه مي دونستم اگه بيدار بشي بيحوصله هستي، تا صبح هم بيدار نشدي جز براي خوردن دارو و شير، اينجوري شد كه نرفتيم خونه آقا جون، اما ديشب كه رفتيم تو براي اولين بار صدف كوچولو نوه عمه ي بابا رو ديدي كه انقدر وقت كم بود و حواسم پرت شد يادم رفت يه عكس دو نفره ازتون بگيرم.
صدف نازنازي يازده ماهشه و چون توي جمع شلوغي كه برخي برات غريبه و بعضي آشنا بودن ديديش قبل از اينكه از ديدن يه ني ني ذوق زده بشي و بدوي به سمتش دچار استرس جمع شدي، طوري كه از همه فاصله مي گرفتي و به آشناها هم روي خوش نشون نميدادي، البته كم كم آشنا شدي و ديگه وقتي مهمونا داشتن خداحافظي مي كردن پشت سر عمه و صدف، عمه عمه و اَدف، اَدف مي كردي
حتي بعد رفتنشون بهونه گرفتي كه بدو بدو عمه ... يعني مي گفتي عمه زودي بياد
چه جالب بود كه صدف كوچولو هم مثل تو ترانه بري باخ رو خيلي دوست داشت، و كلمه ها رو تكرار مي كرد، از تلفن تو هم خيلي خوشش اومده بود كه اگه باخبر شده بودم حتما يه دونه براش مي گرفتم
ديدار كوتاه بود اما خوش گذشت و حيف شد كه زود رفتن ...
مينا جون مامان صدف برات كادو گرفته بود كه دو دست لباس خيلي خوشگل بود، عمه نسرين هم مثل هميشه با مهربوني بهت هديه داد كه دستش درد نكنه.
عمه شهناز و پرستو جون و مينا جون و سارا جون و مريم جون رو براي اولين بار مي ديدي ( البته خودم هم مريم جون رو تا حالا نديده بودم )
حيف كه خودت عمه نداري، يه مدتي به عمو آرش مي گفتي عمه و براي همه اينكارت خنده دار بود، يادمه موقعي هم كه قبل از ازدواج براي آشنايي رفتيم خونه بابا اينا همه مي گفتن آرش دختر خونست و اون پذيرايي مي كرد ...
بابا كمي سرما خورده، خدا كنه زودي خوب بشه، احتمالا فردا ميريم باغ، اميدوارم هم تو و هم بابايي خوب خوب باشيد كه بهمون خوش بگذره ...
خدايا شكرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان زهرا نازنازی
24 شهریور 90 4:32
مامان زهرا نازنازی
24 شهریور 90 4:33
زهرا نازنازی هم تازگی ها یاد گرفته توی خونه راه میره و میگه عمه . خوشبختانه ایشون یه عمه ی مهربون دارند سلامت وشاد باشید