ای جان مادر
دیشب به دنبال شروع کارهایی که منجر به خونه تکونی خواهد شد یه تیکه کاغذ پیدا کردم که روش کلمه هایی رو در تاریخ 1391/6/17 نوشته بودم از زبان نیکای کوچولوی مامان : آبلونه = آبلیمو بِشنَو = بشنو چیدیده = چیده می بندیدم = می بستم بِپُخَم = بپزم قاوعی = واقعی منترظ = منتظر کندیدم = کندَم ای جان مادر چقدر زود قد کشیدی فدای صورت نازت بشم ...