حرمت

حرمت و احترام هر چيزي بايد به جا آورده بشه من با افراط و تفريط موافق نيستم اما بي احترامي رو هم قبول ندارم روزهاي مبارك ماه رمضان داره خيلي زود مي گذره آدمهاي زيادي به هر دليلي و با هر منطقي روزه نمي گيرن، كاري ندارم اعتقاد هر كسي براي خودش محترمه، دلم گرفت امروز وقتي ديدم بوي تند غذايي كه فكر كنم يه جور ماهي بود كل طبقه رو گرفته بود، توي محل كار، گرچه آدمها بو رو كه قبول، نمي تونن قايم كنن اما دهانهاشونم قايم نميكردن و راحت غذاشون رو مي جويدن و لذت مي بردن نوش جان، گواراي وجود ... اما احترام ماه مبارك چي؟ دلم گرفت، يك چيزهاي خوبي داره معنا و مفهومش رو از دست ميده چيزاي قشنگي براي بچه هاي فردا شايد مثل ما ديگه قشنگ نباشه ... آخه ديگه معنايي نمي مونه كه قشنگيش بمونه گاهي فكر ميكنم بعضي ها عمداً يه كارايي رو مي كنن، نمي دونم شايدم غافلن، شايد هم معناهاي قشنگ رو قبلتر براشون از بين بردن ... ميشه غذاي خوشمزه و بودار رو توي خونه خورد، ميشه حواسمون به اعتقادات بقيه باشه خدايا چرا اينهمه آدمهايي با اعتقادات جديد و به قولي امروزي كه فقط من درآورديه اينقدر زياد شدن من كه فقط به يك نتيجه رسيدم اونم اينكه آدمها از سر تنبلي اعتقادات جديد رو پيدا كردن من كه مي دونم خدايي هست كه همه اينها رو مي بينه و مي شنوه دختر عزيزم، مي خوام برات كمي درد دل كنم فقط، ميشه بدون آزار بقيه پيرو اعتقادات خودت باشي اما بايد عقلت رو زير پا نذاري و حواست باشه خودت رو گول نزني هيچ وقت اينطوري نباش كه هر جا به نفعت بود عقيدت رو عوض كني نمي دونم دارم چي مي نويسم، يعني مي دونم چي مي خوام اما مثل اينكه نمي تونم بنويسمش ... در هر حال مي دونم ميشه بهتر از اين بود ...