ده روز از اولين بهار زندگيت گذشت
امروز صبح عسلك لالا كرده بود كه بردمش خونه آقا جون ... آخه ديشب دير خوابيد. توي اين روزاي عيد ساعت خواب و بيداريش بهم ريخته شبها دير مي خوابه و صبح هم دير بيدار ميشه. يه كمي هم ديروز احساس كردم بدنش داغه آخه خودم سرماخوردم و ديروز رفتم آمپول زدم مثل اينكه كمي هم به دخملي سرايت كرده، الهي بميرم صداش يه كمي تودماغي شده بود ديروز.
خدا كنه هميشه سلامت باشي نازنينم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی