خونه جديد
امروز روز سوميه كه رفتيم به خونه جديد ... دلم براي خونه خودمون خيلي تنگ شده
با چه شور و شوقي اتاقت رو برات چيدم و تزيين كردم. تمام ماه و ستاره هاي سقف اتاقت رو خودم با كلي ذوق دونه دونه چسبوندم و اون موقع به هيچ كس نگفتم خودم اينكارو كردم چون هزار تا غر مي زدن كه نه ماهه بارداري و نبايد بري بالاي نردبون ...
يادش بخير. اما اتاق جديدت هنوز چيده و مرتب نشده نازگلكم آخه وقتي مياييم خونه تو حوصلت سر ميره و بايد همش باهات بازي كنم يا ببرمت در در خوشگل مامان ...
دلم يه خورده گرفته ... نمي خوام حرفي بزنم كه دلگير بشي اميد مامان
خدا نكنه هيچ وقت دلتنگ بشي عمرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی