نيكانيكا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
كيانكيان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

زندگي مامان و بابا

یارب نظر تو برنگردد ...

زباله های دوست داشتنی من

1399/3/13 7:56
نویسنده : مامان
261 بازدید
اشتراک گذاری

مدت هاست با ظاهری آراسته و مرتب زندگی می کنیم، عطر و ادکلن می زنیم، بینیمون رو با دستمال کاغذی می گیریم خیلی شیک.
دستشویی که میریم از دستمال توالت استفاده می کنیم خیلی با کلاس.
کوچولوترین خریدی که انجام میدیم توی کیسه تحویل می گیریم و توی کیفمون دستمال مرطوب داریم؛ حتی افرادی برای گردگیری منزل از این دستمالها استفاده می کنند که دیگه شستن نخواد و یک راست بره توی سطل زباله.
اصرار و توجه که حتما یک شب در میون کیسه زباله از خونه بره بیرون دم در که نکنه تو کابینت و آشپزخونه بوی بد بگیره.
برای میوه و سبزی دونه دونه برای هر قلم جنس حتی اگه دو تا دونه نیازمون باشه کیسه جدا بر می داریم حتی اگه یه کیسه مچاله شده از مخزن کیسه ها زده بود بیرون انگار که یکی برداشته و بعد پشیمون شده چپونده سرجاش با وسواس اون رو بر نمی داریم.

مهمونی که دیگه نگو، سالی یه بار مهمون دعوت می کنیم و بیشتر از هر چیز به فکر اینیم که تا میشه همه چیز یکبار مصرف باشه که کمتر بخوایم ظرف بشوریم، سفره یکبار مصرف، لیوان های یکبار مصرف، نی و ظروف یکبارمصرف .... خدایی پس اونهمه وسواس تهیه سرویس جهیزیه برای کی و کجاست؟

ما فقط می خوایم زود از شر زباله ها خلاص بشیم و از خودمون دورش کنیم، اما اصلا فکر نمی کنیم داریم کجا میفرستیمشون؟!
واقعا فکر کردین تا حالا زباله های ما گاه در چندین لایه کیسه پلاستیک در جایی که اگه دو روز توی خونه بمونه پر از شیرابه و بوی تعفن میشه کجا میره، از هر خونه یکی فقط یک همچین کیسه ای هم بیاد بیرون چه فاجعه ی غیر قابل تصوری، تصاویری از محل دفن زباله ها دور از شهر و گاه در بالادست رودخانه و سد من رو شرمنده می کنه و بدجوری احساس گناه می کنم برای تمام زباله ای که تا حالا تحویل زمین دادم.

این ها رو نوشتم که بگم همه ی ماها در گیر الگوهای غلط زندگی شدیم، من ولی سعی کردم سوا شم، از الگوی های غلط سوا شم؛ فهمیدم الگوی اشتباهی داشتم، نزدیک به دو ساله مسئولیت زباله هام رو تا حد توان خودم به عهده گرفتم، با پارچه ی پرده آشپزخونه ی خونه اولیمون کیسه پارچه ای دوختم و توی اونها خرید می کنم، اوایل عده ای بد نگاه می کردن و پشت چشم نازک می کردن، الان بهتر شده انگار، بعضی فروشنده ها خوششون میاد و گاهی تخفیفکی هم میدن ...

ظرف برای خرید گوشت و خیارشور و زیتون و آش صبحانه و مواد فله ی خوب به همراه داشتن اصلا سخت نیست کافیه قبل از اینکه از خونه خارج بشیم در مورد نیازها و خریدهامون فکر کنیم، قطعا کلی کیسه پلاستیکی توی هر خونه ای تا به امروز وارد شده که میشه مجدد توی کیف گذاشت و از اونها بارها و بارها استفاده کرد.

باور کنید اینکه سفره که جمع شد همه آشغالها رو سریع بریزیم تو کیسه و سینکمون رو برق بندازیم الگوی اشتباه عادی زندگی ما شده، چند بار که اومدم برای اطرافیان در این زمینه توضیح بدم انگار با یه موجود چرک روبرو شدن سریع از کثیفی و آلودگی خونه گفتن،  ما اگه از آلودگی و کثیفی بدمون میاد تولیدش نکنیم، هر چی پسماند هست قاطی هم می ریزیم توی کیسه پلاستیکی و درش رو گره می زنیم بعد می خوایم که بوی بد نده، اگه کیسه ش سوراخ شد همه جا به گند کشیده نشه؟!
زباله های ما چی هست؟ دقیق تر نگاه کنیم، من دور ریز غذا و نان ندارم خدا رو شکر، باید نداشته باشیم، چرا نعمت خدا رو دور بریزیم در حالیکه آدم های گرسنه این زمین تعدادشون اینقدر زیاده
پسماند های تر رو میشه خشک کرد و جلوی تولید شیرابه رو گرفت، امتحان کنید پوست میوه و پسماند سبزیجات رو یکبار خشک کنید بعد ببینید اگه دو ماه هم گوشه خونه بمونه نه بوی تعفن میده نه کپک می زنه
این کار یکی از بهترین رفتارهای من در زندگی طی این دوسال اخیر هست که دیگه تبدیل به الگوی زندگی من شده، 
بینید تفاوت حجم زباله قبل و بعد از خشک شدن :

این کل زباله یک خانواده 4 نفره بعد از 3 ماه هست که البته یک ماهش هم ماه رمضون بوده که قاعدتا باید میزان مصرف کمتر شده باشه(پوست تخم مرغ رو جدا می ذارم چون بعضی ها باهاش کارهای خاصی انجام میدن) :



خرید گوشت در ظرفی که به راحتی میشه با خود برد و از خرید در کیسه پلاستیکی و بعد دور ریز یک کیسه پر از خونابه پرهیز کرد. برای بسته بندی در فریزر هم که راه زیاده بدون پلاستیک باشه، این ظرف های حلوا مربوط به زمانی هست که خرید حلوا رو ناآگانه انجام میدادم الان که به صورت فله در ظرف خودم خرید می کنم.



سعی می کنم این سری پست ها رو ادامه بدم و ممنون میشم همراه بشید، هدفم تلاش بیشتر برای دوری از مصرف گرایی، کم کردن زباله و جبران ظلمی ست که به طبیعت و زمین کردم، از خودمون شروع کنیم.

پسندها (1)

نظرات (1)

عمه فروغعمه فروغ
14 خرداد 99 21:33
چه خوب کاش بتونیم عادت کنیم روش های درست رو👏
مامان
پاسخ
میشه عزیزم اگه بخوایم