متولد ماه ارديبهشت
روز بيستم شهريور ماه بود، روز قرار ملاقات سالانمون كه امسال به جاي شانزدهم افتاده بود به بيستم، از عصر روز قبلش كمي سرماخورده به نظر ميرسيدي، دلم نميومد صبر كنم ببينم بهتر ميشي يا نه، چون چند روز قبلترش هم دو روز تب كردي و بعدش خوب شدي البته همون دفعه هم بردمت دكتر، و يه روز هم مرخصي گرفتم و پيشت موندم گرچه دكتر خودت نبود ... صبح از دكتر خودت وقت گرفتم، چون بايد صبح ها براي عصر وقت بگيري، گفتم وقت رو گرفته باشم حالا اگه خوب بودي كه نميريم و ميريم ملاقات دوستان ديرينه باغ ارم، توي بيمارستان دنا يه غرفه داره كه كتاب و بازي مي فروشه، مثل هميشه قدم زنان بين كتابا گردش كردي و چند تايي رو برداشتي، بين كتابا يه مجموعه ...